آسمون

میفهمی وقتی میگم دلم برات تنگ شده یعنی چی ؟!!میفهمی ؟!!!

یعنی  حالم بده !!!

یعنی یواشکی بغض کردمو  باز حرفامو تو قبر دل بیچاره خودم ریختم !!!

یعنی یه روز دیگه گذشت  !! بدون تو !! پس فرقی نمیکنه کی بیای ..!! همین الان هم دیره !!!

یعنی جای لحظه های با هم بودن ، این حسرته  که جا خوش کرده !!!

یعنی هرگز نمیتونی لحظه هایی که از دست دادیمو جبران کرد !!!

یعنی  یک روز دیگه بدون لبخند ..!! بدون آرامش !! بدون  احساس خوب عشق !! بدون  تو !!! بدون من !!!

..........

 نه !! غیر ممکنه که بفهمی زخم های قلب یه مرد میتونه چقدر  دردناکتر از زخم های تو باشن !!! هرگز !! هرگز نخواهی دونست !!!

نوشته شده در یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:9 توسط del| |

به کی دل ببندم ؟!! به هر کی نگاه میکنم سهم من نیست !!! 

پر از بی اعتمادی ...

 پر از عصبانیت !!!!

دیگه باور ندارم  به عشق !!!

هر چند هنوز تکه ای از قلب من کسی رو صدا میزنه !!!

هر وقت یکی میبینم که  باعث میشه صدای قلبم تغییر کنه ، طولی نمیکشه که  به بدترین روش ممکن میفهمم که  هیچ شادی تو این ضربان برای من نیست !!!

و نمیدونم که چرا عادت نمیکنم !!!

از من انتظار دارن مثل کسی که دیر به بازار رسیده خودمو خرج هر سیب پلاسیده ای بکنم !! و چقدر نفرت انگیزه که فکر میکنن دارن لطف بزرگی بهم میکنن !!!

آدما ..!!! آدما !!! 

خدایا زمینت مال خودت !!! 

نوشته شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:,ساعت 23:21 توسط del| |

 

 

عشق چیه ؟ یه هیجان ؟!! یه نیاز حیوانی ؟! یا وابستگی ؟!!
اما فکر میکنم به احتمال زیاد عشق همون پوله !!!
چون اگه واسه کسی خرجش کنی  به تو علاقمند میشه !!به تو وابسته میشه !!
اسمت میشه جنتلمن !!لارج !! با کلاس !!
خیلی  چیزا وقتی از بقیه سر بزنه ، فورا طرد میشن  !!ولی  به احتمال زیاد فقط  برا تو کمی خرج بر میداره !!
کی میتونه به همین سادگی  از کسی که واسه آدم خرج میکنه ، بگزره !!
" بی خیال !! هیچ کس کامل نیست !!من میتونم درستش کنم !! اگه  واسه من حاظره انقدر خرج کنه ، پس بخاطر من میتونه تغییر کنه !!!"
با پول فرقی نمیکنه چندسالته !! حتی اگه 50 سالتم باشه  میتونی یه عشق 25 ساله داشته باشی ..!! شک نکن !!
عشق چیه ؟
باید  همون زیبایی باشه !! جوانی !!
 عضلات سفت و انحناهای زیبا !!! تناسب و شادابی !! درخشش چشمها و صدای دلنشین !!!ظرافت خیره کننده و قدرت و شور جوانی !!
حتما همینطوره !!
همه ما  جوونا رو واسه همنشینی ترجیح میدیم ..!! و از بقیه فرار میکنیم !! اگه بین بیست  تا سی سالت باشه  ، هرجایی میتونی دوست پیدا کنی ! ولی وقتی سنت میره بالا  زیاد امیدوار نباش !! کسی دوست نداره  یه نوشابه نصفه رو سر بکشه !!
اگه خوشکل باشی ..! اگه خوش تیپ و استیل باشی ..!! اگه اندامت ، درست ، میزون و دلخواه باشه ..! پیر و جوون فرقی نمیکنه ..، همه چشما دنبال تواند !!
میتونی مثل یه اسب یورتمه بری و حتی نگاهی هم به این همه دلهای پر از هوس نندازی !!
صد تا صد تا دوست اد کنی و تو آبنمک بخوابونی !!
میتونی  به خودت جرات بدی و آدما رو  تقسیم کنی !! دستبندی کنی !!  به خوشکل و زشت !!خوش تیپ و معمولی !! جیگر و حال بهم زن !!!.............
میتونی تقسیمشون کنی به هرچی که دلت می خواد!
میتونی هر غلطی دلت میخواد انجام بدی  و مطمئن باشی همیشه چند نفر هستند که مثل هیپنوتیزم شده ها ، ولت نمیکنن و تنهات نمیزارن !! چند نفر هستند که با هر مزخرفی که  بگی ،برات هورا میکشن و از ذوق هنری و ادبی و احساسی تو واست آسمون ریسمون میبافن  !!
باور نمیکنی ؟!! تو همه فیلمها و کارتونا ، عاشقا زیبان !! کجا دیدی یه آدم زشت داستان عاشقانه داشته باشه و عشقش سرانجامی پیدا کنه ؟!! حتی غورباقه های سبز افسانه ها هم در واقع شاهزاده ای هستند که طلسم شدن !! اگه گوژپشت داستانی هم باشی و عاشق بشی ، این عشق یه طرفست !! چون زیبای تو کس دیگه ای رو میخواد و تو باید .. باید ازش بگذری تا ثابت کنی که عاشقی !!
ولی انگار این فقط تویی که باید ثابت کنی !! همه منتظر توان !! که ثابت کنی !! و بقیه حق دارن هر لحظه که خوششون نیاد ..  برن و تنهات بزارن !!
عشق چیه ؟!!
عشق هر چی باشه  یه پاش اینه که به طرفت بیای !! اگه مهندسه تو هم فوق لیسانس باشی !! اگه پولداره تو هم پولدار باشی !! اگه هنرمنده تو هم هنرمند باشی !! اگه خوشکله تو هم مثل اون باشی !! باید کلاست در حد کسی باشه که میخوای عاشقش بشی !!
هر کی دنبال یکی میگرده که مثل خودش باشه !! چه بهتر اینکه بالاتر باشه !! اگه این اتفاق بیفته مثل دلار بالا میکشی !!
دوستات بهت میگن فلانی عجب کسی رو به تورت انداختی !! تصورات احمقانه رو بنداز دور !! فقط یه تحصیل کرده میتونه درکت کنه !! اگه عاشق کسی بشی که در حد تو نباشه ، آینده ای نداری !! باید سطح همه چیز در حد تو باشه !! و این یعنی لیاقت !! چطور یه آدم زشت به خودش جرات میده عاشق یه آدم خوشکل بشه ؟ .. چطور ممکنه یکی دکتر باشه و اون یکی یه آدم معمولی با یه کار معمولی و اونوقت عاشق هم بشن ؟ جطور ممکنه یه بچه روستا عاشق یه باکلاس بالا شهری بشه ؟! احمقانست !! توهین آمیزه !! غیر ممکنه !! اگه هم پیش بیاد حتما یه کاسه ای زیر نیم کاسست !! یکی داره این وسط دروغ میگه !! یا شاید هم توهم برش داشته باشه !!
اگه در حد و اندازه یکی نیستی ، غلط میکنی به احساست اجازه میدی خودشو نشون بده !!

بزار رک بگم ..!! اگه اینا رو خوندی و هنوز مطلبی به این سادگی رو نفهمیدی ، پس منتظر باش !! تا واقعیت مثل رعد و برق بهت بخوره !! تقصیر کسی نیست جز خودت !! این یه معادله ریاضی سادست !! هنوز نفهمیدی ؟!! سعی کن یادت بیاد وقتی خواستی اولین بار با یکی دوست بشی چی ازش پرسیدی ؟ اون ازت چی پرسید ؟


اسمت چیه ؟


اهل کجایی ؟


چکاره ای ؟


کدوم دانشگاه درس خوندی ؟ رشتت چیه ؟


........


....


همش یه  تسته واسه اینکه بفهمیم طرف چقدر برامون میتونه مهم باشه !! بدونی که  باید چطوری باهاش برخورد کنی ؟ بالتر از توئه ؟ یا اینکه نه تو بالاتری !!  مهم نیست اون از دیدن شما خوشحال باشه یا نه ولی تو باید بدونی که  این خوشحالی مال تو هم هست یا نه !! آیا وقتی دفعه دیگه میبینیش ، نیشت تا بناگوش باز بشه ، یا اینکه یه سر تکون بدی و سریع ازش دور بشی !! نه نه !! این هیچ ربطی به خوب یا بد بودن آدما نداره !! فقط خوشمون نمیاد که با کسایی باشیم که سطح کلاسشون با ما متفاوته !!همین !!!


عشق چیه ؟


من بهت میگم !! عشق یعنی دروغ !!


انقدر ساده نباش !! اینکه یکی هی میگه از دروغ بدش میاد همش کشکه !! اگه میخوای یکی رو بدست بیاری .. باید بهش دروغ بگی !! باید ببینی تو رویاهاش به چی فکر میکنه !! باید بزاری فکر کنه که داره به همون چیزی که تو رویاهاش هست دست پیدا میکنه !!


ما همه همینطوری هستیم !! بر خلاف اون چیزی که ازش دم میزنیم ،اصلا دوست نداریم که با همه چیز بصورت رک و پوستکنده روبرو بشیم !! دوست داریم بقیه نقصامونو بپوشونن !! یا نبینین !! یه کمی دقت کن !! تو همین سایت خیلیا عکس خودشونو نمیزارن !! واسه چی ؟ خجالت میکشن ؟ یا اینکه از حرف خونواده  و جو جامعه میترسن ؟ ولی شاید هم خیلی ساده  نمیخوان دیگران اونا رو ببینن !! چون ما همه عادت داریم در مورد آدما بسادگی قضاوت کنیم !! خودمون این کارو میکنیم و تو اعماق وجودمون هم میدونیم که دیگران در مورد ما بسادگی قضاوت میکنن !! حالا اگه کسی منو نبینه مجبوره از نوشته هام در مورد من قضاوت کنه !! تنها چیزایی که فکر میکنه در مورد من میدونه !! اینطوری من میتونم پشت نقابی که دوست دارم تا هر وقت که دلم بخواد زندگی کنم !!


میتونم بگم خوشکلم !! میتونم بگم 20 سالمه !! میتونم بگم دکترای علوم هسته ای دارم !! میتونم  هر چیزی رو بنویسم !! آره حتی اگه عکس واقعیمو بزارم ، هنوز میتونم خیلی چیزا رو به دیگران بقبولونم !! ولی کمتر !!


من میدونم آدما دنبال چجور کسایی هستند و من فرصت پیدا میکنم خودمو جای هر کی جا بزنم !! اینجوری میتونم خودمو محبوب هر کسی که دلم میخواد بکنم !! میتونم  به هر کسی که دوست دارم درخواست بدم !! پشت نقابم میتونم هرکسی باشم !!


ما به هم دروغ میگیم !! حتی به خودمون !!  به احساسمون !! شده تا بحال فکر کرده باشی که کسی رو که دوست داری اگه اسهال بگیره چجوری میشه ؟!! لبخند میزنی ؟!... نه !! چون ما از کسایی که دوست داریم یه بت میسازیم !! یه شخصیت کامل !! ولی دنیای واقعی فرق میکنه !! واسه همینه که تا از هم دوریم ، دلمون میخواد کنار هم باشیم ! اما وقتی کنار هم هستیم  از هم فرار میکنیم !! چون دیگه مثل ادمای رویاهامون نیستیم !!! بی خیال !! شاید هم اینجوری نشه !! بسه دیگه !!!


شاید هم عشق فقط یه  نیازه ! نیازشدید جنسی  !! آره ! اصلا همینه !! نیازجنسی !! از یه طرف هم نیاز به حمایت شخص دیگه !! نیاز به بودن کنار یکی !! نیاز برای تغییر زندگی !! فقط نیاز !! آدما به همدیگه نیاز دارن !! فقط تا وقتی که به هم نیاز های مشخصی دارن  کنار هم میمونن !! بعدش نیاز تبدیل به عادت میشه !!


یادت باشه  که هرگز نباید بزاری نیاز طرف مقابلت به تو از بین بره !! همیشه کاری کن که تشنه تو باشه !! این که هر چی تو دلت باشه بریزی بیرون !! مزخرفه !! اینکه دم به دم به کسی بگی دوسش داری مزخرفه !! همیشه جوری وانمود کن که دست نیافتنی هستی !!  عشق یکرنگی نیست !! عشق یعنی هنر جذب افراد !! عشق یعنی فاصله !! تو همیشه دنبال کسی  یا چیزی هستی که در ظاهر نیست !!  اونی که نزدیکه دیگه چیزی نیست که تو رو ارضا کنه !!  ما همه چیزو در مورد چیزایی که دور و برمون هستند میدونیم !! دیگه جذاب نیستند !! واسه همین دنبال چیزایی هستیم که خارج از دسترسن !!


آره عشق فقط نیاز جنسیه که یه  مرد نسبت به یه زن داره !!  عشق چندان هم چیز جالبی نیست !! درسته !! همه مردا اینجورین !! و واقعا نمیفهمن که یه زن هم انسانه !! همونقدر که یه مرد با نیازهای جنسیش درگیره ..!! یه زن با نیاز های عاطفیش !!


نیاز جنسی !! این غریزه پلید حیوانی که در انسان حلول کرده  !! این آلودگی احساسی !!! عامل همه دروغهامونه !! 


واقعیت اینه که چندان هم به هم نیاز نداریم !! این مردها هستند که بخاطر نیازها شون به زنها احتیاج دارن !! زنها کاملن !! پس  اگه هم  درکنار مردی قرار میگیرن ، بنوعی دارن از غریزشون استفاده میکنن !!


ما آدما  همدیگه رو گول میزنیم تا کنار هم باشیم !! تا از همدیگه استفاده کنیم !!


عشق چیز بی ارزشیه !! به همون اندازه که ما  ازش به عنوان یه دستاویز برای  توجیه کارامون استفاده میکنیم !!  عشق !! دوستت داشتن !! همش دلیل داره !! همشو به سادگی میشه توضیح داد !!


عشق واسه ما مردم عادی چیز  بی ارزشه !! چون عشق مال آدمای کامله !! پس چرا خودمونو باهاش درگیر کنیم !! اگه بخوایم ندونسته وارد این گود بشیم !! آخرسر  همه چیز معلوم میشه و یکی میفهمه که تو چی هستی !! !! یه موجود پلید که  فقط واسه نیازهای پلید خودت ، به دیگران نزدیک میشی !!





نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:دروغ بزرگ, دروغ بزرگی بنام عشق , عشق دروغ , عشق, عشق چیه ؟,,ساعت 13:25 توسط del| |

چند روز پیش واسه بابا سالگرد گرفتیم ..!چند روز زودتر ..!پنجمین روز عید بابا دیگه نفس نکشید و من خودم واسه شستن بدنش کمک کردم ..!! چند روز بود که منتظر بودیم و من اصلا حس نمیکردم بدنی که رو تخت افتاده و من هر دفعه تمیزش میکنم بابام باشه ..!!اونی که شادی زندما بود !! زندبا تموم سختیاش واسه مااصلا به چشم نمیومد وقتی میدیدیم بابا چقدر زحمت میکشه ..و روز به روز شاهد آب شدنش بودم..!! گاهی آرزو میکردم زودتر تموم بشه و من بیشتر از این درد و رنجشو نبینم !! اون همه شوخ طبعی ..!! اون همه مهربونی ..!! دود شد و رفت هوا !!هنوز نتونستم یه دل سیر گریه کنم !! گاهی حس میکنم کنارمه !!فقط میتونم بگم یادت بخیر !!!

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:,ساعت 9:54 توسط del| |

 


 
یه چیزی جور در نمیاد !!
 
داره قلبم آتیش میگیره !!
 
حتی یه ذره هم آروم نگرفته این همه عطش ..!!
 
این همه خواستن و آرزو کردن ..!!!
 
این همه احساس نیاز..؟
 
چرا زمان دیگه دارو نیست ؟
 
چرا من بیشتر و بیشترمیخوام و تمومی نداره ؟
 
دارم دیوونه میشم..!!؟
 
نمیدونم..!!
 
شاید هرگر انقدر به چیزی ایمان نداشتم ...!
 
من اون لبا رو میخوام..!!!
 
من اون نگاهو میخوام..!!
 
من اون صدا رو میخوام...!!
 
من اون خلسه بی انتهاو اون آغوشو میخوام..!!
 
من اون با هم بودنو میخوام !!
 
دارم با چشمای خودم میبینم که این همه خواتستن بدون پاسخ داره جسممو نابود میکنه !!
 
میتونم فشاری که به قلبم میاره رو خیلی خوب حسش کنم ..!!!
 
احساس بدی دارم ..!!!
 
اینبار دارم حس شومی رو احساس میکنم که به کمین من نشسته ..!!
 
انگار کفتارهای زشت غم و تنهایی دارن واسم نقشه میکشن !!!
 
هر چی بیشتر میگذره ،احساسم قویتر میشه و    نمیتونم دوریتو تحمل کنم..!!!
 
نمی دونم در مورد من چی فکر میکنی ..!!
 
ضعیفم..!؟ احساساتیم ..؟!! زیاده روی میکنم ؟!! دیوونه شدم؟!!..
 
اصلا نمیدونم ..!!
 
دیگه احساسامو نمیشناسم ..!!
 
چیزی درون من تغییر کرده و بی محابا  منو در معرض احساساتی قرار میده که هیچ کنترلی روش ندارم ..!
 
با خودم می گم اگه تو مال من نشی ....

اگه من بی تو بمونم..

اگه تو کنارم نباشی ....زندگی چه ارزشی داره ؟

خدا بهم کمک کنه ..!!
نوشته شده در شنبه 22 بهمن 1390برچسب:عاشقانه , دوست داشتن , تو رو میخوام , دوستت دارم , میخوام , عشق ,,ساعت 9:2 توسط del| |

 

آروم باش...!!
نفس بکش..!!
......
نفس بکش..!!
هوای زمستونو بفرست تو ریه هات...
 بزار روح تو رو آروم کنه ..!!!
...هوووووووووووووووووو!
.........
چیزی نیست ..!!
انقدر به خودت فشار نیار..!!
بالاخره که چی؟!!!
همه چیز تموم میشه..!!
یه روز میرسه که هیچ کدوم از اینا ..این .. این چیزایی که دنیاتو باهاش ساختی.!... هیچ کدوم دیگه برات مهم نباشن..!!
یه روز میاد که بالاخره بیدار میشی ؟!!
این فقط یه کابوسه ؟!!
آروم باش..!!
نفس بکش..!!!
تو تنها نیستی ..!!
تو تنها کسی نیستی که تنهاست..!
ببین.... همه تنهان ..!!
حتی وقتی کنار هم هستن..!!
سر تو بزار رو بالش...!!
پتو رو بکش رو خودت....!!
..بی خیال.پسر !!
 چیزی واسه نگرانی وجود نداره..!!
..........
گوش بده ..!!
خوب گوش بده..!! میشنوی.؟.!!
برای توئه..!!
این پچ پچ آروم باده ..!!
نفس های شب !!
...
باور کن....
مهم نیست که بعدش میخواد چه اتفاقی بیفته..!!
آروم باش..!!
.......
به چیزای قشنگ فکر کن...!!
لحظه های ناب زندگیتو به خاطر بیار...!!
شیرینترین رویاهاتو بساز..!!
آخه الان وقت اینه که آروم بگیری..!!
وقت آرامش..!!
بالاخره فردا میرسه..!!
کسی چه میدونه چی پیش میاد...!!
......
.....
ببین ..!!
دنیا زیباست ...!
این درون توئه ...!
این احساس توئه که بهت میگه دنیا اینطور ی یا اونطوریه !!
مهارش کن.!!
اگه انقدر سخت نگیری میبینی که دنیا چقدر هم قشنگه..!!
با همه اتفاقای خوب و بدی که میفته ..!!
زندگی جریان داره..!!
چیزی واسه ترسیدن نیست !!
فردا حتما یه روز بهتره !!
حتی مرگ هم میتونه قشنگ باشه اگه تو دلت آرامش جریان داشته باشه !!!
نگاه کن..!!
گوش بده .!!
لمسش کن !!
مزه مزه کن این لحظه ها رو..!!
احساس میکنی ؟!!
نزار این لحظه ها به همین آسونی برن !!
......
نفس بکش !!
به این فکر نکن چه چیزایی ازت گرفته شده ..!!
چه اهمیتی داره ..اگه تو تلاشتو کرده باشی ؟!!
ببین آسمون چقدر قشنگه ..!!
میتونی یه پرنده باشی ...
یا یه ماهی ..
یا حتی یه درخت..!
تازگی رو احساس میکنی ؟
آرامشو احساس میکنی ؟
صدای نفساتو میشنوی ؟
وقت اینه که به رویاهات اجازه بدی که زنده بشن و زندگی کنن !!
نترس ...!
کسی نمیتونه رویاهاتو ازت بگیره !!
وقت آرامشه !
وقت رها شدن !!
وقت خوابه!!
نوشته شده در شنبه 15 بهمن 1390برچسب:وقت خوابه , آرامش ,نترس پسر , آروم باش ,,ساعت 9:40 توسط del| |

این همه آدم

..!

هر شب

...!

هر روز

..!

کنار اونی هستند که دوستش دارن

..!

این همه آدم

...

هر روز

...

هر شب

...

کنار کسایی میگذرونن که دوسشون ندارن

..!

بعضی ها صورت زیبایی ندارن

..!

بعضی حتی قسمتی از بدتشو از دست دادن یا ندارن

..!

ولی کنار یکی هستن و همین بودن به اونا آرامش میده

..!

یکی سرطان داره ... یکی تالاسمی

..

یکی رفتنیه .. یکی دیگه میدونه که تنها میشه

..!!

ولی همشون یا کنار یکی که دوسش دارن هستن یا سعی میکنن که یکی رو پیدا کنن تا بتونن زندگی رو تحمل کنن

..!!

اما کنار بعضی ها هیچ کس نیست

!!...

وقتی بر خلاف قلبت حرکت میکنی

..

وقتی تموم تلاشت به این سمت میره که احساساتتو مهار کنی

..!

وقتی مفهوم زمان رو تو آیینه میبینی

..!

وقتی اشکاتو خفه میکنی

...!

اونوقت روحت شروع میکنه با جسمت جنگیدن

...!

احساس میکنی غمها قلبتو به سیخ میکشن

..!

چروک زیباییها رو احساس میکنی

.....!

حتی ترک های روحتو میتونی بشنوی وقتی که خنده هات دیگه از ته دل نیست

..!

گریه هات با درد از چشات میریزه

..!

واسه چی ؟

فقط و فقط واسه یه بودن ؟

یه داشتن ؟

یه خواستن ؟

یه نتونستن ؟

عجیبه ..!! خیلی عجیبه که چه راحت احساسای قشنگمونو با چنین احساس های ترسناکی عوض میکنیم

..!

میشه خندید ..ولی گریه رو انتخاب میکنیم

..!

میشه تنها نبود.. ولی تنهایی رو انتخاب میکنیم

..!

میشه زندگی کرد .. ولی زنده بودنو انتخاب میکنیم

..!

میشه چشما برق بزنه

... !

میشه دوست داشتن موج بزنه تو زندگیمون

..!

میشه زندگی کرد

...!

میشه

..

تو هر شرایطی

..!

اگه یادمون نره زندگی تکرار نمیشه

..!!

اگه یادمون بمونه زود دیر میشه

..!

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:عاشقانه, تنهایی , یادمون نره ,,ساعت 1:38 توسط del| |


 

شنبه ...!
یکشنبه....!
دوشنبه...!
........
........
........
تنهایی...!
دیروز...!
امروز... !
........
.....
دلتنگی ..!
Tongue و فردا..؟
----------------------------------------------------------------------
میون رویای هر شبم .. توی آغوش گرم من...!! زیر بارون بوسه هام ..! تن داغ تو اگه نباشه دیوونه میشم!!! ...
واسم آواز دوست داشتن بخون...! قبل از اینکه جنون به سراغ من بیاد..!
! چه زود دیر میشه


نوشته شده در دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:,ساعت 15:23 توسط del| |

باید دوباره بنویسم !!دوباره !! انقدر که روحم بتونه زندگی رو تحمل کنه !!نمیدونم به این چی میگن .. ولی زندگی یا مرگ واسه من گاهی مثل هم میشن !! از زندگی خسته نیستم !!چون خیلی زیباست !! از تنهایی خسته شدم !! از روزمزگی وحشت دارم ..!!از دست دادن لحظه ها واسم کابوسه !! پس مینویسم ..تا وقتی از کنار آدم ها رد میشم نفهمن که تو دل من چه خبره ..!

نوشته شده در چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:,ساعت 22:29 توسط del| |

نمیدونستم میشه یه صحنه  بارها و بارها تو ذهن آدم تکرار بشه و هر دفعه حس کنی داره پر رنگ تر و پر رنگ تر میشه !!

هر دفعه برمیگردم و میبینمش  در حالیکه لبخند میزنه میاد پشت نرده ها !!

و منکه هنوز دارم گیجی چنین تجربه ای رو میگذرونم ، بهش لبخند میزنم!

پس اینه اون خانوم هر شبی من  !که میاد پیشم و منو از تنهایی درمیاره !!
نمیدونستم آدم میتونه انقدر لطیف باشه  !!
نمیدونستم میتونه انقدر لذت بخش باشه که کنار یکی که دوستش داری قدم بزنی !

قدم بزنی و هر وقت شونه هاش به بدنت میخوره حس کنی که بزرگ شدی !!انقدر بزرگ که ارزش اینو پیدا کردی که کسی بهت تکیه کنه !!
نمیدونستم میشه  انقدر دلبسته کسی شد !!
نمیدونم چند سال طول میکشه که یادم بره !

یادم بره اون لحظه ای که واسه آروم کردن من بازومو گرفته  بود و یواشکی  دستمو نوازش میکرد !
نمیدونم چقدر باید بگذره که چشمای بستشو فراموش کنم بعد بوسیدنش !!
چند روز یا چند سال باید بگذره که یادم بره وقتی با شیطنت  تو شکمم میزد  و میگفت که  خوشش میاد !!
هنوز جای بوسه رو بازوم مونده !!
میخواستم بنویسم که هنوز تو آتیش اون روزم ولی راستشو اگه بخواین هر ساعت داره بیشتر گر میگیرم !!
هر روز قلبم هزار بار پاره میشه !
هر شب مثل احمقا با هاش حرف میزنم و هر صبح انگار کنارم خوابیده !!
نمیدونم یه مرد باید به این چیزا اعتراف کنه یا نه !!

ولی من عاشقش شدم !!
واسه دومین بار عاشق شدم و واسه دومین بار مجبور شدم که عشقمو به خدا بسپارمش !
واسه دومین بار مجبورم که دوست داشتنمو اثبات کنم !!

واسه دومین بار !
باز حسیو تجربه کردم که بدتر از مردنه !
همش تغصیر خودمه !! چیزی رو میخوام که ظاهرا نباید بخوام!

این هم میگذره !!

آره !این هم میگذره !!

وقتی اولین بار دور بودن از عشقو تجربو کردم ،دو سال طول کشید !!

دو سال تا کمتر بهش فکر کنم !!

دو سال تا کمتر دنبالش بگردم !!

کسی که نه اسمشو میدونستم !نه صداشو شنیده بودم !! نه از نزدیک حسش کرده بودم !!

دو سال .. تا بتونم حس دلتنگیمو مهار کنم !!

اونم فقط وقتی که یکی تونست وارد قلعه سنگی من بشه !!

حالا با خودم فکر میکنم !! اگه قرار باشه این دفعه همه چیزو فراموش کنم .. چند سال طول میکشه ؟!

پنج سال ؟!! ده سال ؟!! اون موقع چند سالمه ؟!!

نه !!دیگه نمیتونم دوباره تجربه کنم !!

دیگه توان اینو ندارم شاهد رفتن یکی دیگه باشم!!

واسه همین دیگه کسی حق نداره وارد قلب من بشه !!!

ترجیح میدم  تنها باشم !


 


نوشته شده در دو شنبه 9 آبان 1390برچسب:هرگز یادم نمیره,از درون من !,ساعت 22:15 توسط del| |


Power By: LoxBlog.Com